logo

طلاق از طرف زن

آنچه در این مقاله می‌خوانید

شرایط درخواست طلاق از طرف زن (زوجه)

در ابتدا باید بگوییم که بر اساس قوانین شرعی در کشور ما، طلاق با مرد است. مرد دادخواست طلاق یا به عبارت صحیح و قانونی، دادخواست صدور گواهی عدم سازش از جانب زوج (مرد) را می‌‍د‌‌‍‌هد و با پرداخت حقوق مالی زن، می‌تواند زن خود را طلاق بدهد.

زن ولی اگر بخواهد بدون رضایت شوهر طلاق بگیرد، باید بگوییم با توجه به قوانین کشور ما بسیار سخت می‌باشد. در کشور ما طلاق از طرف زوجه در دادگاه های خانواده، مهم‌ترین پرونده خانواده محسوب می‌شود.

درخواست طلاق از طرف زن (با توجه به اینکه در قانون کشور ما طلاق در دست مرد می‌باشد) بسیار سخت بوده و زن برای گرفتن طلاق باید دلیل موجه داشته باشد، درحالی‌که مرد تنها با پرداخت حقوق مالی زن می‌تواند او را بدون دلیل طلاق دهد.

درصورتی‌که قصد دارید طلاق از طرف زوجه مطرح کنید به شما پیشنهاد می‌شود که حتماً وکیل طلاق بگیرید. پرونده درخواست طلاق از طرف زن با توجه به اهمیت آن و پیچیدگی هایی که دارد نیاز به حضور یک وکیل متخصص طلاق دارد.

روش های درخواست طلاق از طرف زن

روش‌های درخواست طلاق از طرف زن

درصورتی‌که زن بخواهد دادخواست طلاق بدهد بدون اینکه وکالت در طلاق داشته باشد (در زبان عامیانه حق طلاق) از دو راه این امر امکان‌پذیر است.

۱- اثبات عسر و حرج (تمثیلی است)

۲- اثبات اینکه یکی از ۱۲ شرط مندرج در سند ازدواج به وجود آمده، آن‌هم درصورتی‌که زیر شرط را مرد امضا کرده باشد.

دلایل درخواست طلاق از طرف زندلایل درخواست طلاق از طرف زن

  1. مرد در طی یکسال، ۶ ماه پشت سر هم (پیوسته) یا ۹ ماه متناوب (ناپیوسته) زندگی مشترک را ترک کرده باشد؛
  2. زوج معتاد به یکی از انواع مواد مخدر یا مشروبات الکلی باشد به‌نحوی‌که به اساس زندگی مشترک آسیب برساند به‌نحوی‌که امکان ترک آن وجود نداشته باشد؛
  3. زوجه به حبس بیش از ۵ سال یا بیشتر محکوم شده باشد؛
  4. ضرب و شتم یا بدرفتاری زوج که مداوم و غیرقابل‌تحمل باشد؛
  5. زوج به بیماری صعب‌العلاج روانی یا هر بیماری صعب‌العلاج که زندگی مشترک را مختل کند مبتلا شود؛
  6. عدم پرداخت نفقه و سایر حقوق واجب زن به مدت ۶ ماه و آن‌هم درصورتی‌که امکان اجبار مرد به پرداخت نفقه وجود نداشته باشد؛
  7. جنون (دیوانه بودن) مرد در مواردی که امکان فسخ نکاح نباشد؛
  8. شغل زوج منافی مصالح خانوادگی و شأن زوجه باشد و زوج به دستور دادگاه عمل نکند؛
  9. زوج به جرمی مرتکب شده باشد که مجازات تعیین‌شده برای آن مغایر باحیثیت خانوادگی و شأن زن باشد؛
  10. بیشتر از ۵ سال از زندگی مشترک گذشته باشد، به دلیل مشکلی که از طرف مرد هست زوجین صاحب فرزند نشده باشند؛
  11. زوج مفقودالاثر باشد به‌نحوی‌که زن به دادگاه مراجعه کند و ۶ ماه از زمان مراجعه زن به دادگاه گذشته باشد و اثری از مرد نباشد؛
  12. مرد بدون رضایت زن، زن دیگری بگیرد یا دادگاه تشخیص دهد مرد عدالت را بین همسران خود رعایت نمی‌کند.

طلاق از طرف زن چقدر طول می‌کشد؟

  1. درخواست طلاق از طرف زن ۳ مرحله دارد. الف: مرحله بدوی ب: مرحله تجدیدنظر ج: مرحله فرجام

    ب) مرحله تجدیدنظر

     در دادگاه بدوی رأی صادر می‌شود هر کدام از زن و شوهر که رأی بدوی (اولیه) به ضررش باشد، می‌تواند ظرف 20 روز از تاریخی که رأی به او ابلاغ شده تجدیدنظرخواهی کند. هر کدام از زوجین که تجدیدنظرخواهی کند طرف مقابلش 10 روز مهلت دارد جواب تجدیدنظرخواهی طرف دیگر را بدهد (تبادل لوایح) درصورتی‌که جواب دهد پرونده تجدیدنظرخواهی همراه با جواب او به دادگاه تجدیدنظر ارسال می‌شود و درصورتی‌که جواب ندهد پرونده تجدیدنظرخواهی بدون دفاع و جوابیه وی به دادگاه تجدیدنظر ارسال می‌شود.

    *پیشنهاد می‌شود حتماً اگر دفاعی دارید جواب خود را ظرف ۱۰ روز از تاریخ ابلاغ تجدیدنظرخواهی نسبت به رأی طلاق، بدهید چون غالباً دادگاه تجدیدنظر، جلسه رسیدگی حضوری تشکیل نمی‌دهد.

    ج) مرحله فرجام

    هر کدام از زوجین که رأی دادگاه تجدیدنظر به نفعش نیست، می‌تواند ظرف ۲۰ روز از تاریخ ابلاغ رأی تجدیدنظر، به آن رأی اعتراض و فرجام خواهی کند.

    طرف مقابل هم ظرف ۲۰ روز از تاریخ ابلاغ فرجام خواهی، فرصت پاسخ به فرجام خواهی رأی طلاق را دارد.

    در این صورت پرونده به همراه جواب فرد به دیوان عالی کشور ارسال می‌شود. ممکن است دیوان عالی کشور رأی دادگاه تجدیدنظر را نقض کند یا بگوید تحقیقات کامل نیست. پرونده مجدد به دادگاه تجدیدنظر ارسال می‌شود.

    دادگاه تجدیدنظر اگر مجدد رأی بدهد باز هم می‌شود از رأی دادگاه تجدیدنظر فرجام خواهی کرد؛ بنابراین درصورتی‌که مرد بر طلاق ندادن پافشاری کند و زن همچنان مصر بر طلاق باشد پرونده بسیار طولانی خواهد بشد مگر اینکه مرد در دادگاه حاضر نشود و یا اعتراض نکند که پروسه پرونده طلاق کمی کوتاه‌تر خواهد گشت.

طلاق از طرف زن

اگر زن درخواست طلاق دهد و مرد راضی به طلاق نباشد:

۱- می‌دانیم در قانون مدنی ما، حق طلاق با مرد است. ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی می‌گوید مرد می‌تواند هر وقت بخواهد زن خود را طلاق دهد.

زن و شوهر طبق ماده ۱۱۱۹ قانون مدنی می‌توانند هر شرطی که مخالف با ذاتِ عقد نباشد ضمن عقد نکاح یا عقد لازم دیگر قید کنند مثلاً بگویند اگر شوهر، زن دیگر بگیرد یا مدت معینی شوهر غایب شود یا رفتاری کند که زندگی غیرقابل‌تحمل شود، زن بعدازاینکه شرط را در دادگاه اثبات کرد از طرف مرد وکیل شود که خود را مطلقه کند.

۲-زن باید عسر و حرج خود را یا یکی از شروط مندرج در سند ازدواج آن‌هم درصورتی‌که مرد ذیل آن را امضا کرده باشد اثبات کند. (در این خصوص به مقاله راه‌های طلاق از طرف زنان مراجعه کنید)

۳- زن وکالت در طلاق بدون قید و شرط از شوهر خود گرفته باشد:

در غیر از مواردی که گفته شد درصورتی‌که درخواست طلاق از طرف زن مطرح شود اما نتواند طلاق بگیرد، باید شوهر خود مثلاً با بخشیدن بخشی از مهریه یا کل مهریه یا مالی ازخودراضی به طلاق کند. طبق قانون مدنی به این نوع طلاق، طلاق خُلع می‌گویند. شوهر در طلاق خُلع نمی‌تواند بعد از طلاق دادن زن خود به زندگی برگردد (در اصطلاح حقوقی رجوع کند.) مگر اینکه زن به مالی که بخشیده برگردد.

آیا زن می‌تواند به دلیل اینکه شوهرش با او ارتباط جنسی برقرار نمی‌کند یا از او رابطه جنسی غیرمتعارف می‌خواهد تقاضای طلاق کند؟

مرد در قانون ما چون اختیار طلاق را دارد نیاز به ارائه دلیل ندارد ولی زن در پرونده طلاق نیاز دارد عسر و حرج خود را اثبات نماید. نداشتن رابطه زناشویی یا داشتن رابطه زناشویی نامتعارف خود نیز از موارد عسر و حرج برای خانم ها می‌باشد.

سعی داریم به‌طور خلاصه مواردی که زن می‌تواند به دلیل عسر و حرجی که از بابت خلل در رابطه جنسی برایش به وجود آمده است تقاضای طلاق دهد بیان کنیم:

1– مرد سرد مزاج است: در این مورد مرد توانایی جنسی دارد ولی بنا به دلایل ژنتیک یا بیماری خاص جسمی یا روحی تمایل به رابطه جنسی ندارد که با توجه به تمایلات زن به حدی کم رابطه جنسی برقرار می‌کند که وضعیت غیرقابل‌تحملی را برای زن ایجاد کرده است. در این شرایط می‌توان درخواست طلاق از طرف زن را مطرح کرد.

2- مرد توانایی برقراری رابطه جنسی دارد به عبارتی توانایی نعوذ دارد و سرد مزاج هم نیست ولی به‌عمد با زنش رابطه جنسی برقرار نمی‌کند بدون اینکه از طرف زن مانعی برای ایجاد ارتباط جنسی باشد.

این نکته مهم را باید مدنظر قرار داد نداشتن رابطه جنسی طولانی‌مدت باید تنها مربوط به مرد باشد مثلاً اگر زن بهداشت شخصی مثل استحمام و پاکیزه نگه‌داشتن دستگاه تناسلی را رعایت نکند و بنا به این دلیل مرد رابطه جنسی با زن برقرار نمی‌کند زن دیگر نمی‌تواند ادعا کند مرد به‌عمد با او رابطه ندارد.

3- اگر مرد درخواست رابطه جنسی غیرمتعارف دارد ازاین‌جهت زن در عسر و حرج قرار می‌گیرد مثلاً اگر مرد اقدام به روابط جنسی مقعدی می‌کند یا متأسفانه تحت تأثیر تصاویر مستهجن تقاضای غیرعادی و غیربهداشتی می‌کند. یا تحت تأثیر میل جنسی فراوان چندین بار در طول شبانه روز اقدام به برقراری رابطه جنسی می‌کند یا چندین بار زن را در طول شب بیدار می‌کند که با توجه به توانایی زن برای وی غیرقابل‌تحمل بوده است.

*نکته: اگر مرد نعوذ نداشته باشد یعنی عنن باشد یعنی حتی یکبار هم مرد نتوانسته ارتباط جنسی با زن برقرار کند برای زن حق فسخ نکاح ایجاد می‌کند. این مشکل مرد چه قبل از نکاح وجود داشته باشد و چه بعد از ازدواج با زن به وجود آمده باشد به‌شرط آنکه حتی یکبار هم منجر به برقراری رابطه جنسی با زن نشده باشد. برای زن حق فسخ نکاح ایجاد می‌شود.

چگونگی درخواست طلاق از طرف زن به دلیل ضرب و جرح از سوی شوهر

با توجه به اینکه طلاق در کشور ما در دست مرد می‌باشد زن باید برای طلاق گرفتن دلیل داشته باشد یکی از دلایلی که زن درصورتی‌که بخواهد از شوهرش جدا شود و شوهر راضی به طلاق نباشد اثبات سورفتار و سومعاشرت مداوم شوهر می‌باشد.

 مهم‌ترین مثالی که می‌شود برای سو رفتار شوهر زد ضرب و شتم زن می‌باشد.

 قانونگذار در بند 4 تبصره ماده 1130 قانون مدنی آورده است: ضرب و شتم یا هرگونه سورفتار مستمر زوج که عرفا با توجه به وضعیت زوجه قابل‌تحمل نباشد.

علاوه بر آن یکی از شروطی که در عقدنامه آمده است اشاره به همین سورفتار زوج دارد. شرط 2 از شروط 12 گانه چاپی مندرج در عقدنامه بیان می‌دارد: سورفتار و یا سومعاشرت زوج که ادامه زندگی را برای زوجه غیرقابل‌تحمل سازد. این شرط که غالباً توسط شوهر امضا می‌شود حتی اگر زوج این مورد را هم امضا نکرده باشد باز هم زن می‌تواند با توجه به اینکه ضرب و شتم مستمر مصداق بارز سورفتار و موجب عسر و حرج برای زن می‌باشد پس از اثبات آن در دادگاه به‌عنوان دلیل مهم در پرونده طلاق به آن استناد کند.

با توجه به اینکه طلاق در کشور ما در دست مرد می‌باشد زن باید برای طلاق گرفتن دلیل داشته باشد یکی از دلایلی که زن درصورتی‌که بخواهد از شوهرش جدا شود و شوهر راضی به طلاق نباشد اثبات سورفتار و سومعاشرت مداوم شوهر می‌باشد.

 مهم‌ترین مثالی که می‌شود برای سو رفتار شوهر زد ضرب و شتم زن می‌باشد.

 قانونگذار در بند 4 تبصره ماده 1130 قانون مدنی آورده است: ضرب و شتم یا هرگونه سورفتار مستمر زوج که عرفا با توجه به وضعیت زوجه قابل‌تحمل نباشد.

علاوه بر آن یکی از شروطی که در عقدنامه آمده است اشاره به همین سورفتار زوج دارد. شرط 2 از شروط 12 گانه چاپی مندرج در عقدنامه بیان می‌دارد: سورفتار و یا سومعاشرت زوج که ادامه زندگی را برای زوجه غیرقابل‌تحمل سازد. این شرط که غالباً توسط شوهر امضا می‌شود حتی اگر زوج این مورد را هم امضا نکرده باشد باز هم زن می‌تواند با توجه به اینکه ضرب و شتم مستمر مصداق بارز سورفتار و موجب عسر و حرج برای زن می‌باشد پس از اثبات آن در دادگاه به‌عنوان دلیل مهم در پرونده طلاق به آن استناد کند.

درخواست طلاق از طرف زن

چگونگی درخواست طلاق از طرف زن به دلیل عدم پرداخت نفقه

پرداخت نفقه در ازدواج دائم به عهده شوهراست آن‌هم درصورتی‌که زن از شوهر تمکین کند مگر اینکه زن به دلایل مشروع نتواند با مرد زیر یک سقف زندگی کند. در اینگونه موارد زن باید مطالبه نفقه معوقه در دادگاه خانواده مطرح کند زن درعین‌حال می‌تواند برای مطالبه نفقه حال نیز شکایت ترک انفاق کیفری علیه شوهر در دادسرا بدهد.

آنچه که مهم است باید بدانید به‌موجب بند 1 از شروط مندرج در عقدنامه اگر مرد حداقل 6 ماه نفقه زن را پرداخت نکند و امکان الزام شوهر هم نباشد (یعنی باوجود صدور اجراییه دادگاه هم از پرداخت نفقه امتناع کند) زن وکیل مرد در طلاق خواهد بود

که این محدودیت نپرداختن حداقل 6 ماه نفقه به‌موجب ماده 1129 قانون مدنی برداشته‌شده و اگر شوهر کمتر از 6 ماه هم نفقه زن را ندهد و امکان الزام شوهر هم نباشد و یا شوهر توان پرداخت نداشته باشد قاضی این اختیار را دارد رأی طلاق را به دلیل عدم پرداخت نفقه و عسر و حرج حادث برای زن صادر کند.

ما سعی داریم به‌طور خلاصه و قابل فهم مواردی که زن می‌تواند به‌موجب ازدواج مجدد شوهرش تقاضای طلاق کند را بیان کنیم.

در ماده 1119 قانون مدنی آمده است زوجین می‌توانند هر شرطی که مخالف با مقتضای عقد (نکاح) باشد در ضمن عقد ازدواج یا عقد لازم دیگر بنمایند مثل‌اینکه شرط شود هرگاه شوهر زن دیگر بگیرد…. زن وکیل در طلاق باشد که پس از اثبات تحقق شرط در دادگاه خود را مطلقه سازد.

یکی از شروطی که در عقدنامه درج شده نیز موضوع ازدواج مجدد شوهر است. در بند 12 شروط عقدنامه آمده است اگر زوج همسر دیگری بدون رضایت زوجه اختیار کند درصورتی‌که شوهر زیر این شرط را امضا کرده باشد درصورتی‌که زن ثابت کند که شوهر ازدواج مجدد کرده می‌تواند از طرف مرد وکیل شود که خود را مطلقه سازد.

باید بدانید حتی اگر زوج زیر این شرط را امضا نکرده باشد به‌موجب بند 10 ماده 8 قانون حمایت خانواده مصوب 1353 زن می‌تواند درصورتی‌که شوهرش اقدام به ازدواج مجدد کند از دادگاه خانواده تقاضای طلاق کند.

ضمناً در صورتی زن می‌تواند ازدواج مجدد شوهر را از موارد عسر و حرج در پرونده درخواست طلاق از طرف زن عنوان نماید که ناشزه نباشد یعنی اگر مرد دادخواست الزام به تمکین دهد و زن بدون مانع مشروع (خوف و ضرر جانی روحی و شرافتی) از شوهر تمکین نکند و مرد رأی الزام به تمکین از دادگاه و پس از آن به جهت عدم امکان الزام به تمکین زن گواهی نشوز بگیرد و بعدازآن تقاضای ازدواج مجدد در دادگاه مطرح کند و دادگاه اجازه ازدواج مجدد شوهر را به دلیل نشوز زن صادر کند دیگر زن نمی‌تواند به استناد اینکه شوهر زیر شرط مندرج در سند نکاحیه را امضا کرده از دادگاه تقاضای طلاق کند (مستفاد از رأی وحدت رویه شماره 716 مورخ 1398/07/20)

پس برایتان روشن شد اگر شوهر به هر دلیل مثل جنون زن یا مریضی صعب‌العلاج یا نازا بودن …به‌جز زمانی که زن به دلیل غیرموجه از شوهر تمکین نمی‌کند ازدواج مجدد کند زن درصورتی‌که مرد زیر شرط بند 12 عقدنامه را امضا کرده باشد پس از اثبات ازدواج مجدد شوهر وکیل مرد در طلاق خواهد بود و اگر شوهر زیر شرط فوق را امضا نکرده باشد زن از طریق اثبات عسر و حرج و استناد به بند 10 ماده 8 قانون حمایت خانواده از دادگاه تقاضای طلاق کند.

آنچه که در مورد ازدواج مجدد شوهر مطرح است ازدواج دائم مرد است اگر ازدواج دوم شوهر موقت یا در لفظ عامیانه صیغه باشد اختلافی است و دادگاه های مختلف رویه مختلفی دارند.

چیزی که مسلم است حتی اگر مرد زیر شرط مندرج در عقدنامه را امضا کرده باشد و باوجود عدم رضایت زن ازدواج مجدد مرد صحیح است و قابلیت ابطال از جانب زن اول را ندارد.

سردفتران ازدواج برای ثبت ازدواج دوم مرد نیاز به رضایت همسر اول یا رأی دادگاه مبنی بر اذن ازدواج مجدد دارند.

اگر بدون رضایت زن یا اجازه دادگاه ازدواج مجددی ثبت گردد تخلف از سوی سردفتر یا از سوی مرد به این نحو که شناسنامه المثنی گرفته و نام همسر اول در آن درج نشده، صورت گرفته است.

نکته ای که در خصوص ارتباط میان وکالت زن از جانب شوهر برای طلاق به واسطه ازدواج مجدد شوهر و مهریه وجود دارد زن علاوه بر اثبات ازدواج مجدد و صدور گواهی عدم امکان سازش، می‌تواند مهریه خود را به واسطه وکالتی که از شوهر داد دریافت کند.

زن چگونه می‌تواند به دلیل اعتیاد شوهرش طلاق بگیرد؟

مطابق قانون مدنی و بند 2 تبصره ماده 1130 قانون مدنی: اعتیاد زوج به یکی از انواع مواد مخدر و یا ابتلا وی به مشروبات الکی که به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد آورد و امتناع یا عدم امکان الزام وی به ترک آن در مدتی که به تشخیص پزشک برای ترک اعتیاد لازم بوده است.

در قانون مدنی اشاره به اعتیاد به مواد مخدر و مشروبات الکلی شده ولی در شرط چاپی درج شده در سند نکاحیه ابتلا زوج به هرگونه اعتیاد مضری که به تشخیص دادگاه به اساس زندگی خانوادگی خلل آورد و ادامه زندگی برای زوجه دشوار باشد بیان‌شده است.

اگر مرد شرط مذکور را امضا کرده باشد با توجه به اینکه لفظ اعتیاد به‌صورت کلی آمده و مثل قانون مدنی فقط اشاره به مواد مخدر و مشروبات الکلی نکرده زن می‌تواند با توجه به کلیت موضوع اعتیاد مثلاً اگر شوهر به بازی‌های کامپیوتری یا شبکه‌های مجازی هم اعتیاد داشت و این اعتیاد و استفاده بی‌رویه به زندگی زناشویی زن خلل جدی وارد آورده باشد زن می‌تواند از دادگاه درخواست طلاق کند.

باید توجه کنید که صرف اعتیاد شوهر برای درخواست طلاق از طرف زن کافی نیست بلکه این اعتیاد شوهر باید در حدی باشد زندگی زناشویی را مختل کرده باشد.

طریقه اثبات اعتیاد زوج می‌تواند ارجاع به پزشکی قانونی جهت تست اعتیاد باشد (قضات اطلاع از ترفندهایی که بعضی از معتادین می‌زنند در این مورد هستند)

شهادت شهود حتی استعلام از کمپ مراکز اعتیاد درصورتی‌که شوهر سابقه بستری دارد. تحقیق از وضعیت اعتیاد زوج از طریق مددکاری یا کلانتری محل در برخی موارد از سوی قضات صورت می‌گیرد.